کاربرد وضوح در عکاسی
کاربرد وضوح در عکاسی
معمولاً صرف نظر از عکسها و یا سوژههایی که به دلایل ذهنیگرایی و خلاقیت هنری و یا نشان دادن حرکت و دینامیک کردن تصویر از محو بودن یعنی غیر واضح بودن استفاده میکنیم بطور عموم سوژه و عکس باید کاملاً واضح باشد مسئله واضح نشان دادن تصویر بخصوص شدید واضح نشان دادن در بیشتر رشتههای عکاسی نشان دهنده تسلط عکاس به تکنیک عکاسی و شناخت درست او از فیلم و لنز و حتی ظهور و چاپ خوب است.
اینکه میلیونها تومان برای یک لنز اضافه میپردازیم یا چندین برابر قیمت استاندارد برای یک دوربین خرج میکنیم بیشتر به همین مساله وضوح مربوط میشود. یک پرتره شدیداً واضح و خوش کنتراست را با یک پرتره محو و وارفته و بد رنگ مقایسه کنید و یا قطرات زیاده از حد واضح آب را روی یک گلبرگ یا برگهای مثلاً حسنیوسف را که با لنزی گران قیمت با فیلم مناسب مثلاً 50 آ.اس.آ عکاسی کردهاید و خیلی از سوژههای مشابه در یکایک رشتههای متنوع عکاسی که وضوح تصویر، دل و هوش از هر بینندهای میبرد و عکاس آن چنان احساس غرور خواهد کرد که در اصل این غرور باید به دوربین و لنز و فیلم دست بدهد و آنچنان به عکاس مربوط نمیشود این مختصری بود از خواص وضوح ولی عمق میدان یا وسعت دایره وضوح مسئله دیگری است. کاربرد میدان وضوح بیشتر به دیدگاه و خلاقیت شما مربوط میشود و اینکه چه تصمیمی در مورد مقدار وضوح یا محو بودن و مخصوصاً دایره و وسعت آن بگیرید.
مجسم کنید دهها شمع روشن را که از پرسپکتیو مثلاً 45 درجه تماشا میکنید این به دیدگاه هنری و خلاقیت زیبا پسند شما مربوط میشود که فقط یکی از شعلهها را واضح نشان بدهید یا تمام شمعها را با بستن دیافراگم و انتخاب لنز مناسب کاملاً واضح و روشن کنید. اگر از سه نفر پرتره دسته جمعی بیاندازید بطوریکه یکی از مدلها پشت سر دو مدل جلویی قرار گرفته احتمالاً محو بودن نفر پشت به پرتره دسته جمعی شما لطمه خواهد زد و اینکه ندانسته محو شده باشد با توضیحات مثلاً هنری و ذهنیگرایی و غیره قابل توجیه نیست ولی در مورد شمعها این طور نیست و صرفاً واضح بودن یا محو بودن آنها سلیقه است و توضیح لازم ندارد.
شناخت و تجربه اینکه چه سوژههایی و چه موقع و از چه زاویهای بهتر است محو یا واضح باشند به خلاقیت، کادربندی و دیدگاه هنری شما بستگی دارد که بعد از تصمیم نهایی از تکنیک و وسائل، جهت اجرای خواسته خود کمک بگیرید.
معمولاً محل قرار گرفتن دوربین و نوع لنز زاویه دید آن در رابطه با سوژههایی که یک فرم یا سوژه تکرار شده باشد در تصمیم گیری واضح یا محو شما مؤثر است. به این منظور بهتر است وقتی در مقابل سوژههای مخصوص قرار میگیرید که انبوه تکرار شده از یک سوژه باشد با انتخاب لنز واید یا تله و با تماشای دیافراگم بسته و کاملاً باز متوجه خواهید شد که چه تفاوت باور نکردنی در تصویر شما بوجود خواهد آمد.
از ستونهای پشت سر هم یا نقش تکرار شده سرامیک کف یک راهرو، از کنار هم نشستن کبوترها تا صدها گل شقایق یا لالههای یک پارک و هزاران هزار سوژههای تکرار شده مشابه آن به شما این امکان را میدهد که خلاقیت خود را با تغییر زاویه دید و تعویض لنز و بالاخره مسئله عمق میدان وضوح به کار بگیرید.
اینکه یک سوژه واضح ولی سایه آن سوژه محو باشد یا بخاطر زاویه دید و لنز شما تغییر فرم داده باشد همه و همه جزیی از ذهنیگرایی خلاق شما محسوب میشود.
هر چه تسلط شما به تکنیک و شناخت مواد اولیه بیشتر باشد، مسلم است حساسیت کمتر فیلم، زیباتر جواب خواهد داد. و بر عکس وقتی در یک باغچه پر از گل نرگس که تعداد زیادی از گلها در کادر شما قرار دارند ولی فقط قرار است یک گل واضح شود مسلماً کنتراست کم، تصویر مناسبتری خواهد داد. دقت کنید اگر محو شدن تصویر با تکان خوردن دوربین یا حرکت سوژه بوجود آمده باشد با محو شدنی که شما خودآگاه با انتخاب دیافراگم بوجود میآورید تفاوت زیادی دارد.
در بسیاری از تصاویر که شما موضوع و سوژهای را جلوی زمینه انتخاب شده خاصی قرار میدهید مثلاً یک انسان در جلوی یک بنای تاریخی یا نقوش کاشی. مسلماً اینکه چقدر میدان وضوح خود را انتخاب میکنید تا زمینه پشت به اندازه دلخواه شما واضح شود نه کمتر و نه بیشتر این مسئله در مورد اشیاء مثلاً یک مجسمه در پارک یا میدان شهر، شدت وضوح زمینه پشت در دست شما است و این شمایید که باید بدانید اولاً چه لنزی انتخاب کنید که بزرگ نمایی سوژه مورد نظر شما نسبت به زمینه چقدر باشد در ضمن چه دیافراگمی انتخاب کنید که سوژه شما از نظر فرم در زمینه ادغام شود یا کاملاً مجزا خود را نشان بدهد.
توجه داشته باشید درست است که دیافراگمهای خیلی بسته مثلاً 32 میدان وضوح بیشتری دارد ولی چون وضوح یک نقطه نیست بلکه سطحی از تصویر شما است اجزای زیادی را در دیافراگمهای خیلی بسته از دست خواهید داد، در ضمن اگر عقب بهترین نقطه وضوح میگردید از نزدیکترین نقطه تا دورترین نقطه را فرضاً به سه قسمت تقسیم کنید و متراژ را روی خط تقسیم اول قرار بدهید.
نوشته: مسعود معصومی